
یگانه فایده زندگی، فرا رفتن از زمان است.
زندگی فرصتی است در زمان برای فرارفتن از زمان. حرکت زمان افقی است.
درست مانند حروف الفبا. الف ب. ت. بصورت طولی و د ریک خط.
یا به عمق می روی یا به ارتفاع که درنهایت یکی است. اگر به عمق بروی،
به ارتفاع می روی و اگر به ارتفاع بروی به عمق می روی. اما تو شروع به
حرکت بعدی کاملا جدید می کنی. دیگر افقی حرکت نمی کنی،
بلکه عمودی حرکت می کنی. این حرکت ازراه مراقبه انجام می پذیرد.
مراقبه همان نردبانی است که از آن سخن می گویم. تو را از زمان فرا می برد
و ناگهان انفجار بزرگ جوانی در تو روی می دهد. برای همیشه جوان می مانی.
تماس با جاودانگی، همیشه جوان ماندن است. آنگاه آگاه می شوی که هیچ
تولد و مرگی وجود ندارد و تو به جاودانگی تعلق داری. این تجربه جاودانگی همان
تجربه خداست. و این دو یگانه امکانی است که در دسترس انسان قرار دارد.
یا او خطی وافقی حرکت می کند که راه ذهن است، یا عمودی و قائم حرکت
می کند که راه بی ذهنی است. بی زمانی و ابدیت راه بی ذهنی است و
مراقبه چیزی نیست مگر هنر جهیدن از ذهن به بی ذهنی، از افقی به عمودی.
این بزرگترین جهش کوانتومی و بنیادی ترین پدیده عالم است.
کافیست نیم نگاهی به آن بیندازی تا سرشار از خدا شوی.
تا دیگر همان آدم گذشته نباشی. تو دیگر همان آدم گذشته نخواهی بود.
در همان دنیا زندگی خواهی کرد اما خارج از دنیا. در دنیا خواهی بود
اما دنیا در تو نخواهد بود.