ورود به سایت
لطفا تایپ کنید...
خدا315 شمال7
  • داستان کوتاه
برای جداسازی برچسب ها از کلید Enter استفاده کنید.
حسن آقا...
جوانتر که بودم به خاطر دارم موبایل کالایی لوکس بود و هر کسی قدرت تهیه ش را نداشت.آنهایی هم که داشتند با تفاخر توی یک کیف مخصوص سر کمرشان می بستند تا به بقیه بفهمانند که در سلسله مراتب اجتماعی به طبقات بالاتری تعلق دارند.آن زمان ها در همسایگی مان حسن آقا نامی زندگی می کرد که کارمند دون پایه یک اداره ...
زرین. تاریخ درج: ۹۶/۰۸/۲۸ - ۱۵:۵۱ 20 نظر , 720 بازدید
داستان کوتاه "مهربانی" اول بخونین بعد نظر بدین = ? گل و گیاه توی نظرات ممنوع ? = :|
داستان آموزنده عروسک زشت دختر کوچک به مهمان گفت : میخوای عروسکامو ببینی ؟ مهمان با مهربانی جواب داد : بله ، حتما ! دخترک دوید و همه ی عروسکهارو آورد ، بعضی از اونا خیلی بانمک بودن ولی دربین اونا یک عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود … مهمان از دخترک پرسید : کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ...
Black King تاریخ درج: ۹۶/۰۵/۲۱ - ۲۲:۲۱ 32 نظر , 126 بازدید
پاره‌ای از هستی
لاک پشت پشتش‌ سنگین‌ بود و جاده‌های‌ دنیا طولانی. می‌دانست که‌ همیشه‌ جز اندکی‌ از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته‌ می‌خزید، دشوار و کُند و دورها همیشه‌ دور بود. سنگ‌پشت‌ تقدیرش‌ را دوست‌ نمی‌...
برسام محمدی تاریخ درج: ۹۵/۱۲/۲۳ - ۲۳:۵۴ 6 نظر , 71 بازدید
کتاب شکارچی تانک(رفیع غفاری)
کتاب شکارچی تانک(رفیع غفاری)
عزیزم چه خوشگل شدی!
خانمی با ظاهری آراسته و - به چشم برادری! - با چهره‌ای بگویی‌نگویی زیبا، درخواست کتاب «...راز زیبایی ...» را کرد؛ ناخودآگاه و بدون تامل گفتم: «زیره به کرمان می برید خانم؟!» جمله‌ی سوالی تعجبیِ بدون تفکرم، اثر تمام و کمال خودش را گذاشت و خانم - بدو...
زرین. تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۱۹ - ۰۰:۰۴ 43 نظر , 572 بازدید
داستانی کوتاه درباره ی جن (واقعی مربوط به 60 سال پیش)
اول امتیاز . . . . . . . . . . . . تا امتیاز ندی ول کن نیستم . . . . . . . . . . . . . . . ممنون . . . . . در حدود 50-60 سال پيش در روستاي دور باش از توابع ش...
mobin***111 تاریخ درج: ۹۱/۰۶/۲۴ - ۱۱:۳۸ 18 نظر , 5108 بازدید
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (2)