لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
بــــ ن ا م اللهـــــــــــــــــــــــ
مولا، شمار درد دلم بینهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حتما می دونین که هرلحظه ممکنه آقاظهور کنه شایدم چن سال دیگه
شاید هزار سال دیگه اگه یکی از همین روزا آقا بیاد چی ؟؟
راستی نشستین حساب و کتاب خودتون رو جمع و تفریق زدین
ببینین به خودتون ، به خدای خودتون ، به اطرافیان بدهکاری دارین یا نه؟
لطفا واسه چند لحظه با خودتون رو راست باشین و
حساب و کتاباتون رو صفر کنین .
آخه بدلیل اومدن اقا
حسابـــــ دفتریـــــــ
نداریم
پس لطفا قبل ازاومدنشون حساب خودتون رو با خودتون و با همه
تسویه کنید .
نذارین تلنبار شه آخه یک روزی به خاطر بدهکاری هاتون
به خودتون و دیگران تو هچل میفتین..
تا خدا بهمون کلی رحمت داده باهاش همه ی حساباتون رو صفر کنین.
مطمئن باشین کلی هم از لطف خدا باقی می مونه
و می تونین با اون کلی خوشبختی جمع کنین .
اصلا تا دلتون می خواد از لطف و کرم خدا ولخرجی کنین
اما یادتون نره که حتما بخاطر این رحمت ازش تشکر کنین .
یک وقت فکر نکنین باید از لطف خدا استفاده نکرد و
همش رو نگه داشت واسه روز پرواز ! باور کنین خودش اون روز
به قدر کفایت به همه عنایت می کنه .
اصن چن بار خدا اومده بم گفته علیرضا هرچی میخوای از خودم بخوا ...
هر چی بخوای بت میدم هیچوخ نا امید نشو ..
خدا یا من چه جوری تشکر کنم ازت ؟
خدایا من چه جوری بدهی هام رو پیش درگاهت صفر کنم ؟
خدایا من چکار کنم که با اومدن اقا دفترحساب کتابام رو سفید کنی؟ شماها واسه تسویه حساب کاری کردین ؟
عجله کنین . وقت تمام میشه ها...
با بدهکاری منتظر اقا نباشین.
گیرم که بیــــــــــــــــاید او، امشب به ملاقاتم
ای دل تو چه خواهی کرد، با این همه شیدایی
من بی خبر و تو با خبر از حالمـــــــــــــــ
از تیر گنه شکسته باشد بالمـــــــــــــــــ
یک لحظه نمی بری مرا از خاطــــــــــر
با آن که دلت خون شده از اعمالمــــــــ
پیش طبیب آمدهام، درد میکشمـــــــ
شاید قرار نیست مداوا کنی مــــــــــرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مــــــــــــــرا
دل به هوای روی تو رفته به جستجوی تو
مانده در آرزوی تو دیده ی اشکبار منـــــــــ
من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داریـــــ
این جا همه ادعــــــــــــــــــــــــــای یاری داریم
یک جمعه بیا و امتحـــــــــــــــــــــــــان کن ما را
ای رفته کم کم از دل و جان ، ناگهان بیا
مثل خــــــــــــــــدا به یاد ستمدیدگان بیا
قصد من از حیات، تماشای چشم توست
ای جان فدای چشم تو؛ با قصد جــان بیا
چشم حسود کور، سخن با کسی مگو
از من نشان بپرس ولی بی نشان بیـــا
ایمان خلق و صبر مرا امتحان مکنــــ
بی آنکه دلبری کنی از این و آنـــــ بیا
قلبــــــ مرا هنوز به یغما نبردهایـــــــــ
ای راهزنــــــ دوباره به اینـــــ کاروان بیا
یا علی
شاید که کمی ســـــــــــــــــــــــوز به آهت بدهند
در دهر کمیـــــــــــــــــــــ حشمت و جاهت بدهند
اما دگر این امر محال است محالـــــــــــــــــــــــــ
بی حب علیـــــــــــــــــــــــــــ بهشت راهت بدهند
خـــــــــــــــــــــــــدایا منتظرم هنوز ..
عین بچه ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ که
سر یه کوچه سرگـــــــــــردان وایساده
تا صاحبش بیاد....