انحرافات شمس تبریزی پیش آن چیزی است که بتوان در مختصر ذکر کرد من جمله :
سحر و تسخیر اجنه – مذمت علما – درخواست نامشروع (شاهد بازی و شرب خمر) – اعتقاد به لورالیسم – اعتقاد به فرح و خوشحالی در روز عاشوراء – اهانت به حضرت صدیقه طاهره علیها سلام – اعتقاد به فریضه و واجب بودن سماع اشاره نمودیم.
برای نمونه اینکه شمس تبریزی ، مقام معرفت و خوف و خشیتِ برترین بانوی خلقت، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را خوار و پست شمرده و ضمن اهانت صریح به ایشان، عبادت ام الائمه علیهم السلام را ناشی از محبت و شوق نمی داند و چنین می گوید:
«مردم را سخن نجات خوش نمی آید، سخن دوزخیان خوش می آید… لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بتفسانیم . که بمیرد از بیم! فاطمه رضی اللّه عنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدی.» [1]
اما شمس پا را فراتر نهاده و در کمال وقاحت و جسارت به قرآن و ساحت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله توهین می کند و می گوید که خواندن قرآن مرا تاریک می کند و رساله مخلوقات تاریک کننده هستند چه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد چه غیر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) (نعوذ بالله):
« مرا رساله ی محمدرسول الله سود ندارد!
مرا رساله ی خود باید ! اگر هزار رساله ی غیر بخوانم تاریکتر شوم!
خداست که خداست. هر که مخلوق بود خدا نبود، نه محمد نه غیر محمد! » [2]
متاسفانه بناست مسئولین ممکلت، با صرف هزینه های میلیاردی از بودجه بیت المال ، مرقد و آرامگاهی بزرگ برای چنین شخصی بنا نموده و وی را به عنوان امامزاده معرفی نمایند!
[1] مقالات شمس،151
[2] مقالات شمس تصحیح محمد علی موحد ص 270



