 |
رتبه کلی: 2699
|
|
|
 |
من بی قرار
|
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۱/۱۱ ساعت 11:52
بازدید کل:
293 بازدید امروز: 186
|
|
|
چند روزی هست یه چیزی نمی دونم چی چی تو وجودم بی قراره...چند روز که نمی شه گفت چند وقته...انگار هیچی منو اروم نمی کنه...و از این شاخه به اون شاخه می پرم...و توی نگاهم می شه بی قراری رو چیندو از دریای صدام می شه خروش امواج خروشان تنهای تو جمع رو شنید
اما من همیشه تمام ادمای دور و برمو نمی تونستم درک کنم...نمی تونستم بفهممم چی می خوان شایدم من و اونا درک نکردن
اما دیروز حضورش باعث شد من بفهممم ادم هم هست ...دیروز تونستم بفهمم که همه منو به خاطر جسمم نمی خوان..دیروز فهمیدم نگاهش هرزگی نداره...
یادم اومد یا بهتره بگم یاد گرفتم ادمی زادی که به کسی مهر می ورزه رشد شخصیت پیدا کرده...اونو بدون هیچ ادعا و توقعی به دیگرون ارزونی کرد |
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۱/۱۱ - ۱۱:۵۲ |
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
|
|