سه سال و یازده ماه و سیزده روز بود که این تصمیم توی سرش بود
میخواست بلاخره با خودش بی حساب شود
هفده روز مانده بود تا چهار سال کامل شود ... دلتنگی خفه اش میکرد
نمیدانست دقیقا چه کار میکند ... سردگمی عجیبی توی فکرش بود
غذا نخورد...
تاریخ درج:
۹۲/۰۹/۲۹ - ۱۱:۵۸ 14 نظر , 507
بازدید